دلم تنگ است، برای، باد و باران
قلم بشکسته از، رسم دو رویان
دلم تنگ است، برای، یاد یاران
شکسته دل، ز این تخت سلیمان
نرو بالا به دوشم، من، شکستی
به پیمان دو رویان، چون نشستی
چو فکر کردی، ز من بالا برفتی
ندانستی به حیوانی بجستی
ز آشوبم نبود، حرف دلم بود
ز حق گفتم، بگو حرف دلت بود